مهدیمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 13 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 40 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
هم آشیانه شدنمونهم آشیانه شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

مهدی دنیای مامان و بابا

تولد یک سالگی

1392/11/9 16:25
نویسنده : مامان مهدی
2,523 بازدید
اشتراک گذاری

تولدتولد

 

 

پسرکم ...فرشته کوچولوی مامان...چقدر زود یک سال گذشت...

یک سال با یه حس جدید گذشت ، یه عشق جدید...این دوست داشتن با همه دوست داشتنها فرق میکنه...

این یک سال سختی های زیادی داشت. شب بیداری ها...مریضی ها...گریه کردن ها...

این یک سال به اندازه چندین سال پخته و باتجربه شدم...

تو این یک سال خوشبختی رو با همه وجودم در کنار تو و بابایی مهربونت حس کردم...

مهدی نازنینم ...ازت ممنونم چون از روزی که تو قدم به زندگی ما گذاشتی خوشبختی من و بابا رو چندین برابر کردی...ازت ممنونم چون با مامان گفتنت منو به عرش میبری...وقتی آغوش منو می طلبی منو از زمین جدا می کنی و غرق در خودت می کنی.

پسرم من و بابا خییییییییییلی دوست داریم گلم قلب یک سالگیت مبارک ان شالله عاقبت به خیر بشی.

جشن

 جشن تولدت رو شب سوم اردیبهشت 92 با یه مهمونی مختصر تو خونه خودمون برگزار کردیم ولی چون از شلوغی و سروصدا خوشت نمیومد از اول تا آخر جشن همش بهانه گرفتی .

ن

نگاه کن اخلاقتو

تولد

م

اینم از کیک تولدت که اصلا شبیه اون چیزی نبود که ما سفارش داده بودیم.🙄

کیک تولد مهدی

زی

تزیین روی دیوار

تولد یک سالگی

تت

 

کلماتی که تا الان یاد گرفتی :

مامان  =  مامان                                توپ  =  توپ

توتو  =  حشرات                              نانان  =  ماشین،دوچرخه،موتور

تی تی = پرنده                                 تاب تاب = تاب

مم مم = هر نوع خوراکی                   تنته   =  پنکه

آ  =  آب                                        تر  =  پر ( بازی کلاغ پر)

 

عزیز دل مامان عاشق پنکه ای ،از هر نوعی که باشه ،پنکه سقفی،زمینی،فن آشپزخونه،حموم و...

هر جا که بریم تا یه پنکه می بینی با ذوق فراوون نشونمون میدی و با زبون شیرینت میگی تنته...تنته.

این علاقه از سه ماهگیت شروع شده و روز به روز بیشتر میشه. یه پنکه اسباب بازی هم برات خریدیم که خیلی دوسش داری .

نفسم تا حالا ٤ تا دندون داری و با کمک راه میری.بدون تکیه گاه حتی یه لحظه هم قبول نمیکنی بایستی. خیلی احتیاط میکنی... قربون پسر محتاطم برم من...

kj

 lk

مادر که می شوی...

مادر که می شوی صبور تر میشوی ،مهربانتر و آرامتر.

مادر که میشوی خیلی واژه ها برایت رنگ عوض میکنند،مهم ترین ها در زندگیت جابه جا میشوند و دغدغه های ذهنی ات تغییر میکند.

مادر که میشوی خواب و خوراک جایش را به بچه و شیر خشک میدهد و تفریحت به جای قدم زدن و کتاب خواندن و تماشای فیلم میشود تلاش در تولید صدای تمام حیوانات جنگل و خلاقیتت در ایجاد بازی های جدید و متنوع با امکانات موجود در خانه.

مادر که میشوی دیگر خستگی برایت مفهومی ندارد و همیشه سرشار از انرژی هستی.

مادر که میشوی انگار دقیق تر میشوی در ارتباط مادرها و بچه هایشان. مادرهای باردار که همیشه از دیدنشان حس بدی پیدا میکردی برایت مقدش میشوند چرا که حاملان معجزه های زندگیشان هستند. مادرانی که فرشته هایشان را در آغوش کشیده اند احساساتت را قلقلک میدهند چرا که میدانی چه لحظاتی را می گذرانند.

مادر که میشوی دیگر رفتار هیچ بچه ای و مادری برایت مسخره نیست. لوسی هیچ بچه ای را به حساب محبت زیادی مادرش نمی گذاری. فریاد هیچ مادری را به حساب بد اخلاقیش نمی گذاری.به همه حق میدهی ،به بچه برای لجبازی و به مادر برای بیش از اندازه کوتاه آمدن در مقابل خواسته ناجور بچه اش و دیگر هیچ مادر و فرزندی را متهم نمیکنی.

مادر که می شوی دیدن مادرانی بچه به بغل که به اندازه یک چمدان برای سفر لباس همراه دارند و با ظاهری نامرتب و چادر و روسری کج و کوله در خیابان راه میروند برایت درد آور نیست چرا که میتوانی لذت مادر بودن را در چشمانشان ببینی.

مادر که میشوی دیگر به خودت اجازه نمی دهی به راحتی راجع به رفتار و حتی ظاهر هر بچه ای در مقابل مادرش اظهار فضل نمایی،چرا که میدانی با این کار قلب مادرش را جریحه دار خواهی کرد.

مادر که میشوی کودکت که تب میکند تو میمیری شاید به ظاهر نه اما دلت...حست...روحت می میرد.

مادر که میشوی تازه ارزشمند میشوی،ارزشی که موجودی دیگر با وجودش به تو بخشیده .ارزشی که آرزومندم تمام زنان سرزمینم درگیرش شوند.

مادر که میشوی تولد یک سالگی فرزندت را باور نمی کنی...و من همان مادرم که باور ندارم پسرکم یکساله شده،بزرگ شده ،مرد شده... انگار همین دیروز بود که درونم احساسش کردم ،با تکون خوردنش دنیا رو بهم دادن و الان همون جنین هفده هفته ای که برای اولین بار تو دل مامان تکون خورد یک ساله شده و دوازده ماهه که شده دنیای مامان و باباش.

پسرکم دوستت داریم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)